{{::'controllers.mainSite.MainSmsBankBanner2' | translate}}
یکی از شیوه هی پیچوندن کلاس میدونی چیه؟؟؟ دوست گران قدرتو خرش کنیو بفرستی سر کلاس خودتو بعد بری بیرون خوش بگذرونی
این هفته تو دانشگاه بودم گوشی یکی از بچه ها زنگ خورد . استادمون هم که خانم بود گفت از این به بعد برای هرکی اس بیاد یا زنگ بخوره جلسه بعد با شیرینی میاد سر کلاس. به افتخار همچین استادای باحال بزن لایکو
ینی اونایی که آخر پستشون مینویسن (بزن لایکو) همونایی هستن که اول ترم از استاد میپرسن 5/9 رو 10 میدین؟
یه رفیق دارم خدای سوتی دادنه جدیدا ب چین تایپه میگه چین طایفه میگم بابا چین تایپه است اون میگه نه چین طایفه است
سوتی در حد المپیک رفتیم عروسی موقع خداحافظی خواستم بگم به پای هم پیر شین گفتم به پای هم بمیرین ایشاالله نمیدونین که چقدر خجالت کشیدم مثلا اومدم دعای خیر کنم واثشون
کیا یادشونه دوران مدرسه تموم تلاشمون این بود که با مسئول در دوست شیم که صبا بذاره بدون اینکه مجبور شیم سر صف واستیم یواشکی بریم تو
دردناک ترین جمله دوران مدرسه (سر صف) بچه ها کیفارو بذارین زمین میخوایم نرمش کنیم
ميخواستم برم wc ديدم طرفي كه اون تو نشسته خيلي داره طولش ميده .وقتي اومد بيرون ناخواسته شاكي شدم بهش گفتم(ساعت نداشتي ،تقويم كه بالا سرت بود) آقا توالت عمومي تركيد از خنده.
هم اکنون نیازمند لایک های سبزتان هستیم اهدای لایک=اهدای زندگی خواهشا یک دقیقه سکوت برای کسایی که زیر پستشون مینویسین (لایک کنید) (سازمان حمایت از لایک ندیده ها)
کیا یادشونه وقتایی که معلم میخواست سوال بپرسه پاکنمونو مینداختیم زیر میز که بریم بیاریمش و تو تیررس نگاه معلم نباشیم؟؟؟
مامانم رفت غذارو گرم کنه،بهش گفتم مامانی گاز قطع شده،سر کوچه دارن لوله گازو تعمیر میکنن...گفت اشکال نداره،خوب اینجوری فر شمعکش کار نمیکنه،با کبریت روشنش میکنم...
کسی هست تو عالم بچگیش با فرچه واکس گربه ی تخس دم خونشونو کامل سیاه کرده باشه؟ لایکو بزنه
از جمله افتخاراتم اینه گوشیه هرکی میاد دستم اسم بلوتوثشو تغیر میدم. میذارم(گوسفنده زنده موجود است)
از خر و پف های بابام فیلم گرفتم بردم نشونش دادم که باورش بشه میگه فتوشاپه!!!!!!!!!!
پدر بزرگم خیاطه یه روز تعریف میکرد که یه گدا اومد مغازه منم گفتم پول ندارم اونم گفت پس شلوار بده :ندارم :پس کت بده :ندارم میگه یه نگاهی بهم کرد گفت پس مغازه رو ببند با هم بریم گدایی من:| اون:)
يادش بخير،وقتي معلم ميخواست درس بـپرسه، يكي كه داوطلب ميشديه نفس راحت ميكشيديم دلم براي يه نفس راحت كشيدن تنگ شده...
یکی از شیوه هی پیچوندن کلاس میدونی چیه؟؟؟ دوست گران قدرتو خرش کنیو بفرستی سر کلاس خودتو بعد بری بیرون خوش بگذرونی
این هفته تو دانشگاه بودم گوشی یکی از بچه ها زنگ خورد . استادمون هم که خانم بود گفت از این به بعد برای هرکی اس بیاد یا زنگ بخوره جلسه بعد با شیرینی میاد سر کلاس. به افتخار همچین استادای باحال بزن لایکو
ینی اونایی که آخر پستشون مینویسن (بزن لایکو) همونایی هستن که اول ترم از استاد میپرسن 5/9 رو 10 میدین؟
یه رفیق دارم خدای سوتی دادنه جدیدا ب چین تایپه میگه چین طایفه میگم بابا چین تایپه است اون میگه نه چین طایفه است
سوتی در حد المپیک رفتیم عروسی موقع خداحافظی خواستم بگم به پای هم پیر شین گفتم به پای هم بمیرین ایشاالله نمیدونین که چقدر خجالت کشیدم مثلا اومدم دعای خیر کنم واثشون
کیا یادشونه دوران مدرسه تموم تلاشمون این بود که با مسئول در دوست شیم که صبا بذاره بدون اینکه مجبور شیم سر صف واستیم یواشکی بریم تو
دردناک ترین جمله دوران مدرسه (سر صف) بچه ها کیفارو بذارین زمین میخوایم نرمش کنیم
ميخواستم برم wc ديدم طرفي كه اون تو نشسته خيلي داره طولش ميده .وقتي اومد بيرون ناخواسته شاكي شدم بهش گفتم(ساعت نداشتي ،تقويم كه بالا سرت بود) آقا توالت عمومي تركيد از خنده.
هم اکنون نیازمند لایک های سبزتان هستیم اهدای لایک=اهدای زندگی خواهشا یک دقیقه سکوت برای کسایی که زیر پستشون مینویسین (لایک کنید) (سازمان حمایت از لایک ندیده ها)
کیا یادشونه وقتایی که معلم میخواست سوال بپرسه پاکنمونو مینداختیم زیر میز که بریم بیاریمش و تو تیررس نگاه معلم نباشیم؟؟؟
مامانم رفت غذارو گرم کنه،بهش گفتم مامانی گاز قطع شده،سر کوچه دارن لوله گازو تعمیر میکنن...گفت اشکال نداره،خوب اینجوری فر شمعکش کار نمیکنه،با کبریت روشنش میکنم...
کسی هست تو عالم بچگیش با فرچه واکس گربه ی تخس دم خونشونو کامل سیاه کرده باشه؟ لایکو بزنه
از جمله افتخاراتم اینه گوشیه هرکی میاد دستم اسم بلوتوثشو تغیر میدم. میذارم(گوسفنده زنده موجود است)
از خر و پف های بابام فیلم گرفتم بردم نشونش دادم که باورش بشه میگه فتوشاپه!!!!!!!!!!
پدر بزرگم خیاطه یه روز تعریف میکرد که یه گدا اومد مغازه منم گفتم پول ندارم اونم گفت پس شلوار بده :ندارم :پس کت بده :ندارم میگه یه نگاهی بهم کرد گفت پس مغازه رو ببند با هم بریم گدایی من:| اون:)
يادش بخير،وقتي معلم ميخواست درس بـپرسه، يكي كه داوطلب ميشديه نفس راحت ميكشيديم دلم براي يه نفس راحت كشيدن تنگ شده...
{{::'controllers.mainSite.SmsBankNikSmsAllPatern' | translate}}